چگونگی ساخت برج گنبد:
گاهی وقتها بی جهت سعی می کنیم ساخت بعضی از بناها را مانند روش ساخت اهرام مصر معما گونه و مبهم جلوه دهیم .در صورتیکه با کمی دقت می توانیم روش ساخت آنها را در یابیم.برج کاووس نیز از همین دست بناهاست که به خاطر عظمتش به خود القا می کنیم که روش ساخت آن معماست.همانطور که گفته شد برج از بالای تپه ای 15متری سر برآورده است...می دانیم در منطقه ی دشت گرگان و گنبد کاووس تپه های باستانی زیادی وجود دارد که قدمت بعضی از آنها به پیش از تاریخ نیز می رسد.به نظر من تپه ای که برج بالای آن ساخته شده در زمان ساخته شدن بنای برج ساخته نشده بلکه این تپه از قبل وجود داشته است و چون خاکریزی و بعد سفتکاری خاک برای ایجاد تپه ی مصنوعی زمانبر بود ،انتخاب یک تپه ی آماده قدیمی برای ساخت برج منطقی تر به نظر می رسد تا ساخت تپه ای جدید. پس از انتخاب تپه در ابتدا از بالای آن به پهنای برج چاهی حفر کردند تا تا به سطح زمین رسیدند و از زیرآجر چینی نمودند و این کار را تا بالای تپه ادامه دادند و بنای اصلی را بالای آن ساختند.بعد با داربست چوبی که داخل بنا درست کردند کار را ادامه دادند.چون قطر داخلی بنا نزدیک به ده متر است از تیرهای چوبی بعنوان وتر دایره استفاده نمودند که چیزی شبیه به مربع در دایره بوجود می آمد دو طرف تیرهای چوبی را داخل دیوار ها قرار دادند و پس از زیاد شدن ارتفاع برج به تعداد تیرهای چوبی در این داربست افزودند.چون قطر دیوار ها بیش از یک متر است ،بنا و کارگر براحتی می توانستند روی دیوارها کار کنند.مصالح را نیز می بایست با چرخهای چاه بالا کشیده باشند.پس از ساخت دیوار بدنه نوبت به ساخت گنبد مخروطی آن رسید. این کار را هم با همان روش قبل انجام دادند. ابتدا یک لایه از گنبد چیده شدولایه ی دوم را روی آن ساختند.در آخرین مرحله ی آجرچینی ،در نوک گنبد ،چون دیگر نمی شد آنرا از داخل آجر چینی کرد ند،برای چیدن آن از دریچه ی روی گنبد رفت و آمد کرده و مصالح را انتقال میدادند.در مرحله ی آخر داربست(تیرهای چوبی) را برداشته و جای آنها را با آجر پر کردند.اگر در روز 50 نفر کارگر و بنا در ساخت این سازه کار می کردند براحتی می توانستند ساخت آنرا ظرف 4 سال به پایان ببرند.
شاید برای خواننده ی گرامی این سوال پیش آید که چه کسانی و به چه منظوری ودر چه زمانی کتیبه های روی دیوار را جعل و دستکاری کرده اند ؟همانگونه که در مطالب پیشین گفتم در سال 1886 م روسها به منظور یافتن مقبره ی احتمالی و.... در زیر برج اقدام به حفاری نموده و کمی بعد انگلیسیها نیز کاوشهایی !!!اطراف برج انجام دادند.در سال 1304 ه.ش وسال 1318ه.ش نیز مرمتهایی روی برج انجام شد. براحتی قابل درک است که وقتی پای دشمنان این مرز و بوم به میان می آید دسیسه و حیله گری آنان نیز در ذهن تداعی می شود.بنا براین می توان دریافت که آنان در راستای تخریب و تحریف تاریخ و فرهنگ ایران در همان سالها یی که در منطقه کاوش و یا به عبارت دیگر تخریب فرهنگی می کرده اند به کتیبه ها دست برده باشند و یا اینکه در سالهای 1304 و 1318 که دوران حکومت پهلوی اول واوج دوران ایران پرستی بود برای پر رنگ کردن حس ناسیو نالیستی بود کتیبه ها را دست کاری کرده باشند.احتمالا مرکز پژواک صدا در جلوی برج نیز در همان سالها درآن نقطه تعبیه شده است.
اما بعد: برج گنبد کاووس در هر زمانی وبه دستور هر کسی که ساخته شده باشد،بی گمان یک شاهکار معماری متعلق بخ ایران زمین است که توسط ایرانیان ساخته شده است . در پایان این مقال به عرض می رسانم ،که هر یک از خوانندگان گرامی با منطق درست و به دور از احساسات نظریات بنده در مورد برج گنبد کاووس را نقض کنند خوشحال می شوم.
... بنابراین طبق این کتیبه ها نمی توان دریافت که این بنا در چه زمانی و به دستور چه کسی ساخته شده است و این موضوع شاید به سوال بعدی ما پاسخ دهد:اینکه چرا مغولان علی رغم ویران کردن شهر جرجان قدیم-گنبد کاووس فعلی-بنای برج را خراب نکرده اند.در مورد ویرانی این شهر می توان دو نظریه ارائه داد.اول اینکه شهر جرجان قدیم با بلایای طبیعی مانند سیل ویا زلزله از بین رفته باشد نه به دست مغولها.و چون بنای برج بالاتر از سطح زمین بوده مقبابل سیل وبخاطر استحکامش مقابل زلزله مقاومت کرده باشد.اما پیش از بیان نظریه دوم لازم است در مورد معماری برج مطالبی گفته شود.طبق روایت کتیبه های روی بنا اگربرج در سال 397 تا 402 هجری ساخته شده مطمئنا می بایست شاخصه هایی از معماری ساسانیان را در خود می داشت .مثلا دارای آجرهای بزرگتر می بود ویا در درب ورودی بجای طاق جناقی از طاق هلالی و به جای گنبد مخروطی از گنبد مدور معروف ساسانی استفاده می شد آنگونه که در دیگر برجهای شمال ایران تا قرن پنجم رایج بود.اما چنین آثاری در این بنا نمی بینیم و برج بیشتر شبیه به ساختمانهای اروپای قرون وسطی است به خصوص گنبد مخروطی آن. می دانیم ، این نوع گنبد ها ی مخروطی در بنا های آرامگاهی بیشتر در دوران پس از حمله ی مغول و در دوران ایلخانان و تیموریان رایج شد و علتش نفوذ مسیحیت در ایران و تاثیر فرهنگشان بر بناهای تاریخی ، به خاطر تساهل مذهبی مغولان بوده که گاهی از وزرا یا دیوانیان مسیحی یا یهودی در دربارشان استفاده می کردند.بنا براین در نظریه دوم علت عدم تخریب این بنا در می یابیم و جسورانه باید عرض کنم که چون تاریخ ساخت برج مشخص نیست این بنا احتمالا ،پس از حمله ی مغولان ساخته شده نه تاریخی که روی آن نقش شده است.وآنها این برج را در زمان حمله به منطقه ندیده اند که بخواهند ویرانش کنند. البته این فقط یک نظریه است و من هم دلم نمی خواهد اثبات شود اما فکر می کنم که وقت آن رسیده که حداقل دیگر خودمان را گول نزنیم.... ..ادامه دارد....
بیانی دیگر در مورد برج گنبد کاووس:
در مطلب پیشین که در مورد برج گنبد کاووس ارائه داده بودم به معرفی برج و بانی آن پرداختم وسوالاتی را در مورد آن مطرح کرده بودم. در آن مطلب پرسیده بودم که این بنا چه کاربردی داشته است .آیا این سازه مقبره است یا طبق متن کتیبه ی آن قصر؟چرا در کتیبه های آن فقط از خط وزبان عربی استفاده شده و اثری از زبان فارسی وخط پهلوی که در آن دوران در شما ل ایران رایج بوده است، نیست؟چرا در کتیبه ی برج در مورد سال شروع ساخت بنا علاوه بر سال 397 هجری قمری از سال 375 هجری شمسی نیز استفاده شده است در حالی که می دانیم استفاده از سال شمسی در آن دوران رایج نبوده است ؟ ویا اگر شهر جرجان قدیم (گنبد کاووس امروزی) توسط مغولان ویران شد چرا آنان بنایی با این عظمت و یکتایی را خراب نکرده اند ؟ ویا اینکه این برج با توجه به وسایل ابتدایی آن دوران چگونه ساخته شد؟... در این مقال قصد دارم به این سوالات پاسخ داده و نظریات خودم را در این باره بگویم.بیشترین اطلاعاتی که که در مورد برج و بانی آن در دست است واز دیگر اسناد ملموس تر است اطلاعات کتیبه های آجری و برجسته ی روی یرج است که به خط و زبان عربی بر دیواره ی بنا نصب شده اند. حال اگر اثبات کنیم که این کتیبه ها دستکاری و جعل شده اند و همه ی اطلاعات ما از برج بر پایه ی یک سری کتیبه ی جعلی است آنوقت باید به تاریخ ساخت و بانی آن شک کنیم در پی بانی و سال ساخت دیگری باشیم. حال ببینیم چرا می گویم این کتیبه ها دستکاری شده اند. اول اینکه می دانیم در معماری اسلامی ودر بنایی این چنینی اگر خواسته باشند از عبارت :بسم الله الرحمن الرحیم استفاده کنند آنرا در بالای درب ورودی نصب می کنند اما می بینیم در برج گنبد عبارت فوق در کادر دیگر ودر سمت جنوب شرقی بنا نصب شمده است. ودر بالای درب ورودی عبارت ذیگری وجود دارد که کارشناسان آنرا " هذا قصر العا لی خوانده اند. شما خوانندگان گرامی تصویری ازهمان کتیبه را ملاحظه میفرمایید .
آیا شما عزیزان در متن کتیبه ی زیرکلمه ی اول متن را هذا می خوانید ؟با کمی دقت می بینیم که این کلمه هذا نوشته نشده است بلکه نوشته شده همذا. یعنی اینکه پس از حرف ه یک م اضافه شده است .علاوه بر این اگر به ه نیز دقت کنیم می بینیم که شبیه به حرف ح ای نوشته شده که به زیر آن نیم دایره ای اضافه کرده اندو اگر آن زائده را حذف کنیم کلمه ی فوق حمد خوانده می شود. باز هم نظر شما را همین کتیبه و به کلمه ی قصر جلب می کنم .آیا می شود این کلمه را قصر خواند؟می بینیم بعد از حرف ق زائده ی کوچکی شبیه به م آمده است.علاوه بر این اگر این متن را هذا قصر العالی بخوانیم بین آنها یک لا ی اضافه می بینیم و اگر آنرا هذا القصر العالی بخوانیم مشاهده می کنیم حرف ل قبل از حرف ق به صورت بسیار نا مناسب بهم چسبیده است و باز هم اگرال کلمه ی القصر را با ال کلمه ی العالی مقایسه کنیم می بینیم این دو حرف در مورد اول بسیار ناشیانه و غیر موازی کنار هم قرار گرفته اند که این نوع نوشتن از نظر خط بنایی و کتیبه ای غیر اصولی است. بنابراین می بینیم کتیبه دارای غلط املایی است . حال به پاسخ این پرسش می رسیم که چرا روی برج آرامگاهی گنبد کلمه ی قصررا می بینیم. این کلمه از قبل وجود نداشته است بلکه جاعلین آنرا به کتیبه افزوده اند.علاوه بر این روشن میشود که چرا در زمانی که در برجهای آرامگاهی شبیه برج گنبد در شمال ایران مانند برج رسکت ساری، لاجیم قائم شهر و رادکان کردکوی بعد از برج گنبد ساخته شده اند از خط پهلوی ساسانی استفاده شده اما در این بنا اثری از چنین خطی نمی بینیم. اگر این برج در آن دوران ساخته شده می بایست یکی از دو ردیف بالا یا پایین به خط پهلوی بوده باشد که در اینصورت احتمالا جاعلین کتیبه آنرا پاک کرده و دو کتیبه ی تکراری در بالا و پایین نصب کرده اند. اما در مورد درج سال 375 شمسی باید به اطلاع خوانندگان گرامی برسانم :در کتیبه های برج گنبد آمده امیر شمس المعالی ...به ساختن آن(برج) در زمان زندگی خود دستور داد به سال 397 قمری .سال 375 شمسی . باز هم اشتباهی دیگررا در درج سال کتیبه ها می بینیم چراکه سال 397 هجری قمری برابر با سال 385 هجری شمسی است نه سال 375 .واین خود شاهد دیگری است بر دستکاری و جعل کتیبه ها و برای همین نمی توان به انها اطمینان کرد.این همه جدای از آجرهای نوساز داخل کتیبه هاست که براحتی می توان تفاوت آنها را با آجرهای اصلی در یافت..........ادامه دارد..............
در چندهفته ی گذشته ،وقتی خیل عظیم دارندگان لیسانس را که برای ثبت نام جهت شرکت در آزمون کارشناسی ارشد ،به کافی نت ها سرازیر شده بودند را دیدم خوشحال شدم و زمانی که متوجه شدم ،بیشتر آن شرکت کنندگان را خانم ها تشکیل می دادند بیشتر خرسند شدم!!! و با خودم گفتم :خدا رو شکرکه حقوق زنان در ایران و مقوله تساوی حقوقشان با مردان چقدر خوب رعایت شده و مسئولین محترم آموزشی کشور چقدر خوب کار کرده اند !!!که حق آقایان را ضایع کرده و به حقوق خانم ها افزوده اند که مبادا کشورهای غربی از ما خرده بگیرند که در ایران تساوی حقوق بین زنان و مردان وجود ندارد وحق زنان پایمال می شود. با توجه به همین موضوع است که روز به روز از تعداد آقایان در دانشگاههای کشور کاسته شده و به تعداد خانمها افزوده می شود و دانشگاهها ی کشور در حال تبدیل شدن به دبیرستانهای دخترانه اند… حال آنکه چرا این اتفاق افتاده خود بحث دیگریست....
در دوره های تحصیلی تا مقطع دیپلم امکان تحصیل برای پسران و دختران برابر است و بعد از کسب این مدرک دانش آموزان درس خوان وارد دانشگاه می شوند اما بقیه در پشت کنکور می مانند. از این مقطع به بعد پسران مجبورند به خدمت سربازی بروند اما دختران چنین مشکلی ندارند و در حالیکه گروه زیادی از پسران راهی خدمت سربازی شده اند عرصه ی رقابت برای دختران خالی از رقیب می شود و با توجه به اینکه آنان به خدمت نمی روند و وقت بیشتری دارند و با کمی درس خواندن به راحتی وارد دانشگاه می شوند. این مسئله در دوره های بعدی نیز به همین منوال است و پسرانی که ازخدمت سربازی برمی گردند به اجبار جذب بازار کار می شوند وآنهایی که مدرک لیسانس را اخذ کرده اند نیز مجبورند که به خدمت سربازی بروند و دوباره در آزمون کارشناسی ارشد نیز عرصه ی رقابت به نفع دختران بدون رقیب می شود و اینجاست که سازمان سنجش و دیگر نهادهای مربوطه تساوی حقوق زنان و مردان را به نحو احسن اجرا کرده و چه در کنکور سراسری و چه در آزمون کارشناسی ارشد ، در حالی که شرایط رقابت بین دختران وپسران مساوی نیست،بدون تفکیک داوطلبان مذکر و مونث اقدام به پذیرش دانشجو کرده و با این کار دانشگاههای کشوررا در حال تبدیل کردن به مراکز علمی !!! زنانه می کنند. اینگونه است که با این اقدام وبا این رعایت تساوی حقوق مضحک و غرب پسند در آینده خود به خود پستها و نقشهای کلیدی کشور به دست زنان می افتد که این موضوع در درازمدت کشور را به ناکجاآباد خواهد برد.
همیشه برای من جای سوال بوده وهست که چرا مسولین محترم از خود نمی پرسند که چرا در تاریخ ایران همیشه یکی از دلایل اصلی سقوط سلسله های تاریخی حضور زنان در رده های بالای کشور بوده است؟ چرا از خود نمی پرسند که به چه علتی رعایت حقوق زنان و تساوی حقوقشان با مردان اینقدر برای دشمنان ایران مهم شده که هر روز آه و ناله سر می دهند که در ایران حقوق زنان پایمال می شود...؟؟؟
گرت باور بود ور نه سخن این بود و ما گفتیم
پیرمرد، سوار موتور گازی خویش از خیابان فرعی ناگهان وارد خیابان اصلی شد وجلوی خودروی پلیس قرار گرفت وبا آن برخورد کرد ودر کف خیابان فرش شد و چون خودروی پلیس با سرعت زیادی حرکت نمی کرد به پیر مرد آسیبی نرسید.در همین زمان جناب سروانی که در خودرو نشسته بود ،همراه راننده ی آن پیاده شدند .جناب سروان با لای سر پیرمرد ایستاد وبا عصبانیت و بدون هیچ حرفی به او گفت: توکه سرتو انداختی پایین یهو اومدی جلوی ماشین می دونی قیمت این ماشین چنده؟ پیرمرد که ترسیده بود گفت :چشم، چشم من اشتباه کردم ... وبعد با کمک مردم رهگذر مشکل حل شد . با خودم گفتم ای کاش پیرمرد از آقای پلیس می پرسید درسته قیمت بنز الگانس از دیه ی من بیشتره اما قیمت کرامت انسانی من ویا قیمت انسان بودن من چنده؟ اما پیرمردهای شهر ما هیچ وقت چنین سوالی را از پلیسهای سوار بنز نمی پرسند و همین موضوع موجب شده آقایان پلیس خود را با گزمه های قدیم اشتباه بگیرند و با هر ادبیاتی که دلشان خواست با مردم صحبت کنند.