سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مجلس حکمت، نهالستان فضلاست . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
مازندران ، ایران ، خلیج فارس ، نفت ، هاشمی رفسنجانی ، هخامنشیان ، مسئولین ، کسروی ، داریوش ، امارات متحده عربی ، ساری ، ساسانیان ، صفوی ، اعراب ، فساد ، قاجار ، تاریخ ، تاریخ اسلام ، تاریخ ایران ، تاریخ مشروطه ، تنگه هرمز ، جزایرخلیج فارس ، جمهوری اسلامی ، جنگل خوران ، جنگلهای شمال ، حکومت مذهبی ، حکومت ملی ، خانمها ، تخریب محیط زیست ، تروریست ، تن فروشی ، تنب بزرگ ، تنب کوچک ، ایران باستان ، ایرانی ، باغداری ، ببرمازندران ، برنجهای آلوده ، بزگراه تهران-شمال ، بهشهر ، بی بی سی ، بیانی ، پول سیاه ، .معانی فارسی لغات عربی دبیرستان . ، آثار فرهنگی ، آذربایجان ، آهن ، ابو موسی ، احمدی نژاد ، ارگانهای دولتی ، اروندرود ، استرابن ، استعمار ، اسلام ، اسلام و ایران ، اشکانیان ، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ، کارشناسی ارشد تاریخ ، کتیبه ی بیستون ، کرمان ، کروبی ، فوتبال ، اقتصاد ، صنعت چوب ، صیانت از جنگلها ، طبری ، عرب ، عربی ، علوم سیاسی ، فارسی ، فتنه ، فحشا ، فرح دیبا ، سنتو ، سیاست و اقتصاد ، سیاسی ، سیستمهای حکومتی ، شورش ، انتخابات ، انقلاب اسلامی ایران ، انقلاب سفید ، انگلیس ، اوباش و اراذل ، دانشگاه ، دختران ، دختران ایرانی ، دروغ ، دریای عمان ، دریای فارس ، دشمن ، رضایی ، زبان ، زبان فارسی ، زرین کوب ، زمین خواری ، سادات ، کشاورزی ، کشتی ، کشورهای عربی ، کمبریج ، کنکور ، کودتای 28مرداد ، گویش مازندرانی ، مادها ، مسلمان ، مصر ، مغول ، منابع ، منابع کارشناسی ارشد ، نظامی ، مازندرانی ، مازیار ، مالیات ، مرکبات ، هوتو ، یونان ، هخامنشی ، هاشمی ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :10
بازدید دیروز :7
کل بازدید :283834
تعداد کل یاداشته ها : 69
103/9/13
8:51 ع

آرامگاهَ

پنج شنبه ی گذشته پس از نزدیک به 10 سال به همراه یکی از دوستان جوانم به آرامگاه کهن شهرمان رفتم تا هم فاتحه ای برای برخی از دوستان و بستگانم که در این قبرستان آرام گرفته اند بخوانم و هم یادی از مرگ کنم و هم اینکه دوست جوانم یکی از دوستانش را در آنجا ببیند.

خورشید در حال غروب بود و هوا کمی خنک شده بود.جمعیت زیادی به آرامگاه آمده بودند ، به گونه ای که بر سر هر گوری فرد یا گروهی نشسته بودند تا یادی از عزیز از دست رفته شان بکنند و یا شاید یادی از مرگ !!!

در آنجا مردی را دیدم که پس از هفت سال از درگذشت پسر جوانش با پیراهن مشکی برایش عزاداری کرده و خیرات می کرد . در سمتی دیگر زن جوانی را دیدم که سر قبر همسر جوانش مویه می کرد. مادر پیری را دیدم که خود را بر گور دختر جوان مرگش که به تازگی به قتل رسیده بود پرت کرد و از هوش رفت. آنطرف تر زن جوانی بر گور کودک خردسالش می گریست.در کنار گور پدری پسر و دختر جوانی نشسته بودند و می خندیدند! در گوشه ی آرامگاه تعدادی صندلی چیده بودند و گروهی با چشمانی گریان کنار قبری نشسته بودند و یک نفر نیز با صدایی حزن آور مداحی می کرد و مصیبت می خوانند.بخش دیگری از آرامگاه اتاقهایی با اشکال زیبا ساخته شده و روی ورودی آنها نوشته شده آرامگاه خاندان ... اکثر کسانی که به قبرستان در بودند با گل و شیرینی آمده بودند و یا به مردم شربت و بستنی تعارف می کردند.زنی را دیدم که لباسی کهنه برتن داشت و کودکی که فقر از سرو رویش می بارید همراهش بود . او نایلونی را زیر چادرش پنهان کرده بود و از هر کسی که شیرینی و بستنی می گرفت در آن می گذاشت تا با خود ببرد. با همه ی این حالات باز هم نمی شد خود را در یک قبرستان حس کرد چون زنان و دخترانی که به آنجا آمده بودند چنان خود را گریم (آرایش) کرده بودند که اگر لباس های مشکی و قبر های زیر پا نبود یک آن حس می کردی که به یک عروسی دعوت شده ای . از طرفی برخی از دختر ،پسرهای عاشق!!! برای عبرت آموزی و یاد آوری معاد در قبرستان قرار گذاشته بودند تا در حاشیه امنیت و در کنار اهل قبور پیمان عشق ببندند . به خودم خدا رو شکر که فرهنگسازان و مروجین دینی ما چقدر خوب کار کرده اند که جوانان ما همیشه به فکر آخرت خویش هستند. الحمدالله. در همین اوضاع و احوال هر چند دقیقه یکبار از بلند گوی آرامگاه اعلام میشد :همشهریان عزیز با پر کردن برگه های سوال وتحویل آن به دفتر آرامگاه جایزه دریافت کنید!؟ به هر حال پس از خواندن فاتحه برای شادی روح درگذشتگان از کنار مزار خاموش جوانان شهید (مردان راستین) که فقط چند نفر پیرزن در آن فسمت نشسته بودند نیز گذشتیم تا دوست جوانم به دیدن دوستش که سال پیش برادرش را از دست داده بود و هر پنج شنبه بر سر مزارش می آمد برویم. دوستم از دور قبری را نشان داد و گفت آنجاست ، و دو نفری به آن سمتی که اشاره کرده بود رفتیم . نزدیک قبر شدیم اما رفیق دوستم را ندیدم . در کنار آن قبر فقط دختر جوانی نشسته بود که پس از دیدن ما گل از گلش شکفت و پس از اینکه از جایش برخواست با ما سلام و احوال پرسی کرد. من ساده هم تا آن لحظه متوجه نشده بودم که منظور از دوست ، همین دختر خانم بود که رفیق جوانم برای دیدنش به آرامگاه آمده بود. بعد از لحظه ای دوست جوانم مرا به دوست دخترش معرفی کرد و آن دختر خانم را نیز به من. نگاه معنا داری به اوکردم به گونه ای که از خجالت صورتش مثل انار سرخ شد . تا به حال چنین رو دستی نخورده بودم. اما پس از چند لحظه که کنترلم را بدستم آوردم به خودم گفتم این دختر و پسر جوان چه تقصیری دارند؟وقتی کسی نیست که آنها را راهنمایی کند چه جای ملامتی بر آنهاست ؟ وقتی اخلاق اجتماعی جامعه ی ما به خصوص جامعه ی زنان ما رو به قهقرا می رود آنها چه گناهی دارند؟ وقتی که تفکر دانش آموز دبیرستانی ما شده ارتباط با جنس مخالف آنها چه تقصیری دارند؟ وقتی که دانشگاههای ما شده اند مراکز فساد و فحشا و همه چشمان خویش را بر روی این موارد بسته اند و نمی خواهند واقعیات را قبول کنند، آنها چه گناهی دارند؟و......... خلاصه بدون هیچ حرفی از آرامگاه بیرون آمدم و با خودم گفتم ده سال دیگر که به این آرامگاه برگردم( اگر زنده بودم ) چه چیزهایی خواهم دید خدا می داند.


89/4/29::: 11:3 ص
نظر()
  
  
در این بخش منابع کارشناسی ارشد رشته ی علوم  سیاسی را برای دوستداران این رشته ارائه داده ام. این فهرست از دانشگاه تهران تهیه شده و کاملا موثق است . امیدوارم کمکی برای عزیزان علاقمند باشد.

منابع کارشناسی ارشد رشته ی علوم سیاسی

 

 

زبان انگلیسی- ضریب1

Oxford politics  ......................................................................................oxford

International Relation dictionary .........................................................plano

زبان تخصص عتوم سیاسی (ج1 و2).................................................................داورپناه

انگلیسی اختصاصی حقوق و عتوم سیاسی...........................................................داور پناه

مبانی علوم سیاسی- ضریب2

بنیادهای علم سیاست.......................................................................................دکتر عالم

مبانی سیاست.................................................................................................دکتر ابوالحمد

اصول علم سیاست..........................................................................................دکتر قاضی

سیاست به مثابه علم.........................................................................................دکتر صلاحی

آموزش دانش سیاسی ......................................................................................دکتر بشیریه

سیاست و حکومت جدید...................................................................................دکتر عالم

مقدمه نظریه سیاسی........................................................................................دکتر عالم

جامعه شناسی سیاسی-ضریب1

درآمدی بر جامعه شناسی سیاسی........................................................................دکتر نقیب زاده

جامعه شناسی سیاسی .......................................................................................دکتر بشیریه

بایسته های جامعه شناسی سیاسی........................................................................دکتر قاضی

نگرشی بر جامعه شناسی سیاسی.........................................................................دکتر ابوالحسنی

تحولات سیاسی،اجتماعی ایران-ضزیب1

سیاست خارجه جمهوری اسلامی ایران................................................................دکتر ازغندی

تحولات سیاسی و اجتماعی ایران........................................................................دکتر ازغندی

تاریخ روابط خارجی ایران( 20 تا 57 )..............................................................دکتر ازغندی

نخبگان سیاسی ایران بین دو انقلاب.....................................................................دکترازغندی

ما چگونه ما شدیم............................................................................................دکتر زیبا کلام

سنت و مدرنیته................................................................................................دکتر زیبا کلام

مقدمه ای بر انقلاب اسلامی ..............................................................................دکتر زیبا کلام

تحولات سیاسی اجتماعی ایران......................................................................... دکتر زیبا کلام

ایران بین دو انقلاب..........................................................................................آبراهامیان

مقاومت شکننده...............................................................................................جان فورد

در آمدی بر جامعه شناسی سیاسی ایران...............................................................دکتر ازغندی

اندیشه های سیاسی (غرب و اسلام)-ضریب1

تاریخ فلسفه سیاسی در غرب(2جلدی)..................................................................دکتر عالم

تاریخ اندیشه های سیاسی در غرب ......................................................................دکتر طاهری

تاریخ اندیشه های سیاسی در قرن بیستم.................................................................دکتر قادری

تاریخ اندیشه های سیاسی در اسلام و ایران............................................................دکتر قادری

تاریخ اندیشه های سیاسی غرب در قرن بیستم.........................................................دکتر صلاحی

تاریخ اندیشه های سیاسی در قرن بیستم (2 جلد )....................................................دکتر بشیریه

نظام سیاسی و دولت در اسلام.............................................................................دکتر فیرحی

قدرت ،دانش و مشروعیت در اسلام.....................................................................دکتر فیرحی

تاریخ تحول دولت در اسلام................................................................................دکتر فیرحی

نقد و بررسی آثار بزرگ سیاسی سده بیستم.............................................................دکتر عالم

جهان سوم و مسائل آن-ضریب1

مسائل سیاسی و اقتصادی جهان سوم.................................................................دکتر ساعی

درآمدی بر شناخت مسائل اقتصادی و ...جهان سوم..............................................دکتر ساعی

توسعه در مکاتب متعارض.............................................................................دکتر ساعی

نظریه های امپریالیسم....................................................................................دکتر ساعی

اقتصاد سیاسی بین الملل................................................................................دکتر ساعی

جهانی شدن و جنوب.....................................................................................دکتر ساعی

تئوری توسعه و سه جهان...............................................................................دکتر موثقی

کارتلهای چند ملیتی .....................................................................................دکتر الهی

امپریالیسم ..................................................................................................دکتر الهی

اقتصاد سیاسی ایران....................................................................................دکتر کاتوزیان

فرهنگ سیاسی ایران...................................................................................دکتر سریع القلم

عقلانیت و آینده توسعه یافتگی در ایران............................................................دکتر سریع القلم

نظامهای سیاسی تطبیقی-ضریب1

سیاستهای مقایسه ای .................................................................................دکتر قوام

چالشهای توسعه سیاسی .............................................................................دکتر قوام

چهار چوبی برای بررسی سیاست تطبیقی.......................................................(ترجمه) طیب


89/2/20::: 11:38 ص
نظر()
  

تقدیم به آنهایی که از شهر و دیار خویش سفر کرده اند و برای دیگران و برای شادی قلبهای نیازمندان کار می کنند تا اینکه بتوانند روزی ناجی اجتماع پیرامون خویش باشند.

 

کوچه

در کوچه ی خلوت تنهایی            خانه ای است کاه گلی             داخل اتاقی تاریک   مادری نشسته است            پیر و فرتوت             گیسوان گشته سپید                چشمان گشته سیاه            دانه ای تسبیح هردم ،می چکد از دستش          ، منتظر،   چشم کم بینای خویش دوخته به در.        آن طرف تر روی سکوی خانه      پدری هست          با چهره ای پر چین         دستانی لرزان           تکیه داده به عصایی بی جان           دیده انداخته به راه .     در حیاط خانه همسر بیماری است       دست برده در تشت لباس        با دلی پر عشق و چشمی نگران           دیده به در دوخته است            کودکی خردسال      کز لبانش می شود          هردمی نام پدر جاری          می گردد دور مادرش      گاه می ایستد و به در می نگرد           چشمان معصوم کودک خیره به در می ماند            تا که شاید باز شود         نه صدایی        نه حرکتی        گویی در خانه سالها بسته شده          انتظاری سنگین می فشارد جسم نحیفش را           اندکی بعد نا امید            می دود سوی مادر     می گردد دور حوض ماهی ها .

راستی    دختر همسایه چندی است            رفته است خانه ی بخت          اما از بخت بدش         شوهرش بدبخت است        پدرش معتاد است        آرزویش همه ، پوشش خوشبختی است       چشم به در می دوزد      شاید همسایه به دادش برسد     در کوچه باغ پشتی     دخترکی است یتیم     آن روز برفی که او را دیدم       می لرزید از سرما به خویش        اشک درد جاری بود از چشمان ترش       شاید با خود می گفت         پدرم اگر بود امروز      لباسی می پوشاند به تنم      می فشرد مرا در آغوش      دست او بر سر من می لغزید       همچو یک موج آرام            ]اما آن روز که پدرش مرد آسمان ابری بود[        آسمان پژمرده     روزگار مادرش خاکستری      نگاه دخترک گره خورد      به انتهای کوچه     شاید که کسی پاک کند سرشک تنهایی اش را .

آن روز که می رفتم       پسر مستعد کوچه         می فروخت آب نباتی      به پسر کودن ارباب    آن روز که می رفتم      زن آن مرد بیمار کوچه      تن فروشی می کرد به کلاغ        تا که درمان کند زان پول سیاه     تن بیمار شوهر را       شاید آنان هم چشم به دستان کسی دوخته اند       چشم به دست آسمان    چشم به دستان درخت   چشم به دستان کسی    که بیرون بکشد آنها را        زان همه روز سیاه.

 

بایدم روزی رفت      مادرم با چشمی گریان      دیده به در دوخته است      پدرم با دستی لرزان منتظر است       همسر بیمارم دل نگران     در طپشهای قلبش     عاشقم هست هنوز    کودکم آغوش گرم مرا می طلبد     نام بابا به زبان می راند     دختر همسایه مان منتظر است     تا نیکبخت شود با دست من        دخترک کوچه ی پشتی که یتیم است هنوز      منتظر است     تا تن پوشی پوشانم بر جسمش     پسر مستعد کوچه    تلخ شده نباتش     بایدش برسانم بر پشت دانش     تن همسر مرد بیمار را      برهانم از ننگ کلاغ .

 

آری   من همه ی عمر خویش را وقف کردم به نگاه مادرم        به دست لرزان پدر        دل ناآرام همسرم     و نگاه معصومانه ی فرزندم         من زندگی ام را هدیه دادم به نیکبختی دختر همسایه       به قطره اشک دردمند کودک یتیم کوچه       

من همه ی عقل خویش را می دهم       تا پسر مستعد کوچه دیگر نفروشد نبات        من همه ی جسمم را فدا خواهم کرد        تا زن آن مرد بیمار        دیگر نفروشد تن خویشتن را به کلاغ .

 

ای غریبان سفر کرده     که دورید از شهر خویش      همگی کوچه ای داریم      به اندازه ی یک شهر بی نور،تاریک        که زین پس باید برسیم به داد اهلش     بند زنیم قلبهای شکسته ی هر فردش        پس بیائید بگذریم زین نقطه ی عطف     اوج بگیریم     سوی تعالی      در کمان زندگی. 

 

                                                                         محمد فلاح

                                                                      25/12/1388-خورشیدی-                 

                                                                        تهران

 


89/2/12::: 11:50 ص
نظر()
  

از وقفه ای که در نوشتن مطالب پیش آمد عذر خواهی می کنم.

نمی دانم آیا می توان همه ی سیه روزیهای این استان را نوشت یا نه؟ نمیدانم دیگر چه بگویم.از صنایعی که در استان تعطیل است و از ورود آن جلوگیری می شود بگویم یا از تخریب محیط زیست آن؟از سرمایه هایی که از استان خارج می شوند بگویم یا از عدم برگشت آن؟از ورزش این استان مظلوم چه بگویم که روزی در سطح اول فوتبال کشور دارای چند تیم بود و امروز ... از مهد کشتی ایران ویکی از دو مرکز کشتی جهان چه بگویم که مسئولین کشوری این ورزش در حال تضعیف آنند. از راههای این استان چه بگویم؟ از وضع کشاورزی و باغداری که بهتر است حرفی نزنم . از کشاورزان زحمت کش و سیه بخت چه بگویم؟ از نرخ بیکاری در استان مازندران چه بگویم؟ از مسئولین بی کفایت و بی لیاقت استان که وقتشان را برای اثبات خود به پایتخت نشینها صرف می کنند چه باید گفت؟ از مراکز سیاسی و ادارات استان که محلی برای رقابت مضحک بین سارویها و بابلی هاست چه باید گفت ؟که مانند خوره ای به جان استان افتاده ؟ از استانداری چه بگویم که آزمایشگاه مدیران بی کفایت کشور است؟ ... نمی دانم ... خدا به فریادمان برسد.


88/12/3::: 11:10 ص
نظر()
  

ازآن دوران به بعد در پی به وجود آمدن اختلاف طبقاتی که به علت سرازیر شدن ثروت کشور به سمت پایتخت و دیگر کلان شهرهای کشور به وجود آمد و به دنبال تضعیف بخش کشاورزی در استان مازندران که زمینهای این استان را در نگاه کشاورزان کم ارزش جلوه داد ثروتمندان تهرانی اقدام به خریداری زمینهای غرب استان که به علت نزدیکی به جنگل و دریا از نظر زیبایی مورد توجه بود، نمودند.در این معامله ها طرف تهرانی با پرداخت چند برابر قیمت واقعی  زمین ، آنرا از دست کشاورزان خارج نموده تا برای لذت بردن از زندگی در آن ویلایی بسازد . کشاورزان نیز به علت اینکه به یکباره مقدار زیادی پول بدست می آوردند براحتی اقدام به فروش زمینهای خود کردند . البته آنان نمی دانستند که آقایان ثروتمند تهرانی با سرمایه ی مازندران زمینهای مازندرانیها را می خرند.چرا که در سال حدود پنج هزار میلیارد تومان ثروت از مازندران به پایتخت واریز می شود ، اما در زمان تخصیص بودجه چهارهزار و پانصد میلیارد تومان دیگر برگشت نمی کند و فقط پانصد میلیارد تومان به استان اختصاص داده می شود که معمولا استانداران و مدیران درستکار و نمونه ی استان مازندران برای اینکه خود را در مقابل مدیران کلان کشور بیشتر ثابت کنند ،بخشی از آنرا به خزانه بر می گردانند تا در استانهای محرومتر!!! هزینه شود چرا که به زعم آنان و پایتخت نشینها استان مازندران ،استان سرسبزی است و الحمدالله احتیاج به چیزی ندارد و یا به قول آقای هاشمی رفسنجانی که در دوران ریاست جمهوریشان به مازندران سفر کرده بودند :استان مازندران استان خود کفایی است و به هیچ چیز احتیاج ندارد. البته ثروتی که همه ساله از استان خارج می شود جدای ازثروت نفتی است که در آینده در دریای مازندران استخراج خواهد شد و مازندرانیها به علت رنگ سیاه و بوی بدش به آن احتیاجی نخواهند داشت.

بهر حال زمین خواری در استان مازندران به حدی رسیده که در چند سال آینده مازندرانیها از غرب استان رانده خواهند شد .مثلا هم اکنون از 330 کیلومتر ساحل دریای مازندران که سهم این استان است، 300 کیلومتر آن در تسخیر ارگانهای دولتی و حضرات ثروتمند تهراتی است که ویلایی را در زمین آن رویانده اند.البته اگر انشاءالله بزرگراه تهران- شمال ساخته شود تا عزیزان پایتخت نشین از این راه زودتر به حیاط خلوتشان تشریف بیاورند ، آن 30 کیلومتر باقیمانده نیز تقدیم آقایان خواهد شد.مازندرانیها که احتیاج به ساحل ندارند! اگر بزرگراه ساخته شود جاده های مازندران در ترافیک وحشتناک قفل خواهد شد ، باز هم مهم نیست مازندرانیها جنگل که دارند، زمان تعطیلات به آن پناه ببرند!!بهترین مکانهای طبیعی کشور که می بایست بستری برای جذب توریست (اکوتوریست) باشد تبدیل به ویلا شده است، اشکالی ندارد مازندرانیها ی میهمان نواز به هیچ وجه ناراحت نمی شوند از اینکه  میهمانان گرانقدر خریدشان را در تهران و استان های دیگر انجام دهند و زباله هایشان را در مازندران بریزند! میهمان نواز ،این واژه از دشنام هم برای مازندرانیها بدتر است . هر روز هندوانه زیر بغلمان می گذارند که: به به چه چه از شما میهمان نوازتر کسی پیدا نمی شود و بعد در زمانی که فقرمان را زیر لایه های سبز استانمان پنهان کرده اند ،با پول خودمان زمینهایمان را از دست مان میرباییند. دیگر وقت آن رسیده که مازندرانی ها بدانند که هر کسی که به عنوان میهمان ، توریست و... وارد استان می شود به مثابه فردی است که باید هزینه ی حضورش در استان را بپردازد و و هر ثروتمند غیر بومی به خصوص تهرانی که قصد خرید زمینی در استان را دارد ، مانند دشمنی است که قصد نابودی مازندران و نسل مازندرانی را دارد....


88/9/29::: 4:16 ع
نظر()
  
<      1   2   3   4   5   >>   >