گر به نبرد طبرستان شوی          شهره چنان رستم دستان شوی(نظامی)

پس از ظهور اسلام وحمله ی اعراب به ایران که منجر به سقوط ساسانیان و تغییر در دین و فرهنگ ایرانیان شد،اعراب هیچگاه نتوانستند به طورکامل مازندران(طبرستان) را فتح نمایند. این منطقه به علت وجود کوههای بلند،دشتهای پوشیده از جنگل و باتلاق و مردمی سلحشور و جنگاور همواره سدی در مقابل اعراب محسوب می شد بطوری که عربها به مازندران(طبرستان) لقب، "جهنم اعراب" داده بودند. بنا براین این ناحیه از ایران از صدر اسلام تا دوران صفویه همواره مستقل یا نیمه مستقل، توسط اسپهبدان و شاهزادگان مازندرانی اداره می شد و در دوران حکومت خلفای اموی و عباسی که در همه ی ممالک اسلامی تحت سلطه ی آنان، سکه بنام خلفا ضرب می شد  و عدم این عمل از سوی استانداران وقت شورش محسوب می گردید،حاکمان مازندرانی بدون توجه به خلفای وقت، به نام خود سکه ضرب می کردند.البته منطقه ی دشت مازندران هر از گاهی مورد هجوم اعراب و یا حکومتهای ایرانی مانند طاهریان، صفاریان و .... قرار می گرفت اما حکومتهای یاد شده پس از مدت کوتاهی به علت شورش اهالی و یا حکومتهای محلی بیرون رانده می شدند و هیچگاه آنان تسلط کامل بر منطقه نداشتند. بنا به همین دلایل مازندران از نظر فرهنگی و همچنین زبان تحت تاثیر اعراب و دیگر اقوام مهاجم قرار نگرفت و بحق در طی هزاره ها پاسدارزبان و فرهنگ ایران پیش از اسلام بود.

نکته ی قابل ذکر در مورد پذرش دین مبین اسلام از سوی مازندرانی ها این است چون طبق آنچه که گفته شد مردم این منطقه دیرتر از دیگر نواحی ایران به اسلام گرویدند و چون ،معمولا دست امویان و عباسیان که دشمن اهل بیت (ع) بودند از مازندران(طبرستان)کوتاه بود فرزندان و نوادگان آن بزرگواران برای رهایی از ستم خلفا، به این ناحیه مهاجرت می کردند که این موضوع موجب شد که مازندرانیها به مذهب تشیع گرایش داشته باشند که نتیجه ی آن تشکیل اولین حکومت شیعی در تاریخ جهان اسلام در سال 250 ه.ق توسط حسن بن زید مشهور به داعی کبیر که از سیدهای حسنی بود ،شد.

 نگاهی اجمالی به حکومتهای محلی مازندران:

1) آل قارن:این سلسله از سال 50 تا 224 ه.ق حکومت کردند که بیشتر در ناحیه ی کوهستانی مازندران حضور داشتند. حاکمان برجسته ی این سلسله عبارتند از: قارن پسر سوخرا، ونداد هرمزپسر سوخرا ، مازیارپسر قارن.... 2) آل گاوباره:این سلسله از سال 40 تا 144 ه.ق در منطقه ی دشت مازندران و گرگان ساکن بودند.حاکمان مشهورشان عبارتند از: دابویه پسر گاوباره ، سارویه پسر فرخان بزرگ ، اسپهبد خورشید پسر دادمهر.....

3) پادوسبانان: که شعبه ی دیگری از سلسله ی آل گاوباره بودند که در منطقه ی غرب مازندران ،رویان،کجورو لاریجان حاکم بودند.آنان نزدیک به هزار سال یعنی از سال 40 تا 1002 ه.ق حکومت کردند.شاهان مشهورشان عبارتند از:پادوسبان اول پسر گاوباره ، شهریار پسرگاوباره ، ملک بهمن پسر کیومرث

4) باوندیان یا اسپهبدان: باوندیان از سال 45تا 397 ه.ق در منطقه ی کوهستانی سوادکوه و دودانگه ی ساری (پریم یا فریم) حکومت می کردند که به همین علت ملک الجبال خوانده می شدند.مشهورترین شاهان آنان عبارتند از: باو نوه ی کیوس برادر انوشیروان ساسانی ، اسپهد شروین پسرسرخاب ، شهریار پسر شروین...

5)مرحله ی دوم باوندیان یا اسپهبدان: این سلسله پس از تسلط بر آل زیار تمامی سرزمین مازندران (طبرستان)را تصرف کردند و از سال 466تا 606 ه.ق حکومت کردند. حسام الدوله شهریار پسر قارن ، شاه غازی رستم پسر علاء الدوله از شاهان مشهور این سلسله هستند.

6) دوره ی سوم باوندیان یا اسپهبدان معروف به کین خواریه : که از سال 647 تا 750 ه.ق در نواحی آمل حکمرانی کردند.افراد شاخص این سلسله عبارتند از :حسام الدوله اردشیر ابوالملوک ، تاج الدوله یزدگرد.

پس از حمله ی تیمور به ایران و متعاقب آن مازندران ویرانی های زیادی در مازندران بوجود آمد با اینحال تیموریان نیز زیاد در مازندران دوام نیاوردند و پس از حمله ی تیمور حکومتهای محلی دوباره سر برآوردند . و بالاخره در سال 750 ه.ق سادات حسنی و حسینی در کنار حکومتهای محلی در نواحی آمل و ساری و کوهستانهای این دو ناحیه ،حکومت شیعی مرعشیان طبرستان را تاسیس کردند.در نهایت تمامی حکومتهای محلی اعم از محلی و مذهبی در دوران صفویان و بعلت تشکیل دولت ملی توسط آنان برچیده شد که این اتفاق در مازندران در دوره ی شاه عباس اول به وقوع پیوست.ادامه دارد...

خلیج فارس دردوران باستان:خلیج فارس نامی است بجای مانده ازکهن ترین منابع" زیرا که ازسده های پیش از میلاد سربراورده است "وباپارس وفارس-نام سرزمین ملت ایران-گره خورده است.درسال های اخیر نام خلیج عربی نیزدربرخی منابع بطورمحدود بکار رفته است که البته این نام کاملا جعلی است ونام خلیج فارس تا ابد"خلیج فارس خواهد ماند

قدمت" خلیج فارس"باهمین نام چندان دیرینه است که عده ای معتقد اند "خلیج فارس"گهواره تمدن عالم یا خاستگاه نوع بشر است

خلیج فارس درسده های اخیر:

 درقرن19میلادی تقریبا درتمامی اسناد موجود این ابراهه درفارسی بنام"خلیج فارسی"یا"دریای پارسی"درزبان عربی بانام های"الخلیج الفارسی"یا"البحر الفارسی"ودرزبان های اروپایی این"خلیج بانام های "

Persian Gulf"persische Golf"Golfo di Persia نامیده میشود.

خلیج فارس درمیان یونانیان باستان:یونانی های باستان این خلیج را"پرسیکوس سینوس"که همان خلیج فارس است نامیدند.ازانجاکه این نام برای نخستین بار درمنابع درست ومعتبر تاریخی که غیراز ایرانیان نوشته اند هیج گونه شائبه نزادی دروضع ان وجود ندارد.چنان که یونانیان بودن نخستین بار سرزمین ایران را"پارسه"یعنی" کشورپارسیان"نامیدند"(استرابن"فلاریوس"اریانوس)"مورخین یونانی"ازاین خلیج بنام"پرسیکون کیت"که چیزی جز خلیج فارس نیست نام می بردن 

آلن کارون"ریئس گروه تدوین نقشه های این اطلس گفته است که سیاست این موسسه درثبت نام مکانهای سیاست دوفاکتوست یعنی بنا بر نامهایی که در عمل بکار میرود تصمیم گرفته میشود نه براساس نامی که فردیا گروه خاصی بران می نهد وی همچنین تصریح کرد که نام "خلیخ فارس"دراطلس" "GeoGraphic National  همچنان بعنوان نام اصلی این خلیج بکار خواهد رفت

خلیخ فارس نام تاریخی ابهای است که از زمان باستان تا بحال بکاربرده شده است بنابر مدارک متقین یونانیان انرا" Sinus Persicus " رومیان ""Mare persicum  وعربها انرا" بحر فارسی" می خواندند.

اهمـیت جهانی خلیج فارس :

خلیج فارس با 565میلیارد بشکه نفت که خود معادل 63درصد کل ذخائر نفتی شناخته شده در جهان است و 730تریلیون متر مکعب گاز طبیعی که برابر با 30درصد کل ذخائر شناخته شده گاز در دنیاست بی تردید مهمترین ، بزرگترین انبار انرژی جهان محسوب میشود این موقعیت برای ده های طولانی در قرن آینده دوام خواهد داشت در حالی که پیش بینی میشود که این منابع تا سال 2020که از مهمترین مواد معدنی در تاریخ بشر تهی خواهد شد .

خلیج فارس با وجود این ذخائر کلان در حال حاظر بیش از 5/3 در صد کل تولید گاز در جهان را عرضه نمی دارد یا به عبارت دیگر توانایی این منطقه در ایفا نقشی بزرگتردر تولید انرژی در آینده، بسیار زیاد است عامل عمده که نفت وگاز خلیج فارس را برای ( ایالات متحده، اروپای غربی و ژاپن بسیار حیاتی میسازد ) دشواری بسیار در جایگزین ساختن نفت و گاز وارداتی منطقه توسط منابع دیگر انرژی نظیر خورشید ، دریا ، زمین و هیدروژن .

خلیج فارس بعنوان شاهراه ارتباطی و انبار انرژِی از سالهای 1950به صورت یکی از مهمترین مناطق جغرافیا جهان درآمده ودر دو دهه 1970 و1980شاهد 2رویداد اساسی بوده که اهمیت جهانی این منطقه را با تردید مواجه ساخته است

1- استفاده از لوله های برای صدور نفت در شبه جزیره عربستان در نیمه دوم دهه 70 .

2-   گسترش توان رزمی  ایرانیان بویژه در دهه 70 .

خلیج همیشه فارس ایران بجزء مواد معدنی زیادی که در خود جای داده است مواد غیر نفتی دیگری مانند سرب، روی، نمک، سولفور ، منگنز، اورانیم ، طلا، نیکل ، قلع، سنگ آهک ، سنگ، آهن ، توتیای معدنی ، باریم ، منیزیم ، تنگستن ، کبالت ، فلورائت ، براکس ، زمردسبز ، بوکسیت ، سنگ مرمر ، مرمرسفید ، سافی ، یاقوت زرد ، سولفات قلیلیی و آلمونیوم .

خلیج فارس با منابع گوناگونی که در خود جای داده است بعنوان ایفا گر نقش ارتباطی و شاهراه تجاری میان شرق و غرب اهمیت ندارد بلکه در حال حاضر بی نهایت مجادله اقتصادی جهان به این خلیج فارس ایران وابسته است .

وجود تباین میان بحر فارسی و خلیج فارس از دید دانشمندان جهان  :

در قرن حاضر با توسعه معلومات جغرافیایی و همواره با چاپ نقشه های بسیار به زبانهای مختلف ترکیب خلیج فارس استعمال جهانی پیدا کرده است واز این نظر قرن بیستم را استفاده  از ترکیب خلیج فارس می توان دانست قرنی که ترکیب مذکورتمامی زبانها زنده عالم رسوخ وگسترش پیدا کرده وبه طورکلی جای ترکیب قدیمی"بحرفارسی"راگرفته وامروزه همه ملت های دنیا ازاین شاهراه ی ارتباطی بعنوان"خلیج فارس"یاد میکنند

دراثارعرب زبان نیزبحرفارسی  قدیم جای خود راجای خودرابه خلیج فارسی داده ودراثارپراهمیتی که در این قرن به زبان عربی تالیف وچاپ شده ترکیب بحر فارسی بدست فراموشی سپرده شده ودر بیشتر آنها ترکیب خلیج فارسی در انتصاب به این دریا به سرزمین فارس بکار رفته ،چنانکه دانشمند شهیر عرب جرج زیدان ترکیب خلیج فارس را به قرن سوم ، چهارم ، پنجم و ششم هجری منتصب دانسته و همچنین میگوید دریای فارس نزد منتقدین همه ی دریای سرزمین عرب از مصب آب دجله گرفته تا ((ایله)) را احاطه کرده به عنوان دریای فارس تعبیر میکند .

امروزه مستدل ترین آثار عربی در انتصاب دریای جنوب ایران به سرزمین پارس ترکیب خلیج فارس داده و بحر فارسی تقریبا بدست فراموشی سپرده شده است از جمله معروفترین دایره المعارف دنیای عرب ( المنجد) که بعنوان سندی محکم وقابل استفاده است در تسمیه دریای جنوب ایران از ترکیب خلیج فارس استفاده میکند چنانکه مشاهده میشود در آثاری که در نیمه ی قرن بیستم هجری به عربی ترجمه ونشر یافته در انتصاب دریای جنوب ایران به سرزمین فارس ترکیب خلیج فارس بکار رفته ودر حالی در نیمه اول قرن بیستم از بحر فارسی استفاده میکردند.

امارت متحده عربی و طرح ادعاهایی واهی :

امارات متحده با طرح ادعاهای ارضی نسبت به سه جزیره ایرانی ( تنب کوچک ، تنب بزرگ و ابوموسی و نیز طرح کشیدن مسئله خلیج عرب بجای خلیج فارس به تحریک عوامل استعماری زمینه نزاع و اختلاف در منطقه را فراهم میکند و غافل از اینکه تمامی سرزمینهای این کشور از روزگارهای کهن بخش جنوبی ایران بوده است و تنها در دوران حضور استعمار این سرزمینها به زور از ایران جدا وتحت حاکمیت استعماری درامد.

شواهد تاریخی واسنادبرجای مانده ازروزگاران کهن نشان میدهد اصلاحات بکاررفته درمتن های تاریخی وجغرافیایی ونیزاسناد موجود در سازمان ملل همگی برایرانی بودن سه جزایر"تنب کوچک.تنب بزرگ.ابوموسی"دارد ازنظرتاریخی شواهد نشان دهنده سکونت عمده اعراب درکرانه ی جنوبی خلیج فارس در دوران قبل از میلاد مسیح میباشد در دسترس نیست .

در" کتیبه سارگون اکدی" بیانگر این مسئله است که اعراب تاان زمان درنواحی خلیج فارس وشبه جزیره مسندم ساکن نبوده اند بلکه صحرا گردانی بودند که با دریا نوردی آشنا نبودند ودر دوره ساسانیان تجاوز به کرانه شمالی و جنوبی خلیج فارس را آغاز کردند .        ادامه دارد........