سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشمندان، امنای امّت من هستند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
مازندران ، ایران ، خلیج فارس ، نفت ، هاشمی رفسنجانی ، هخامنشیان ، مسئولین ، کسروی ، داریوش ، امارات متحده عربی ، ساری ، ساسانیان ، صفوی ، اعراب ، فساد ، قاجار ، تاریخ ، تاریخ اسلام ، تاریخ ایران ، تاریخ مشروطه ، تنگه هرمز ، جزایرخلیج فارس ، جمهوری اسلامی ، جنگل خوران ، جنگلهای شمال ، حکومت مذهبی ، حکومت ملی ، خانمها ، تخریب محیط زیست ، تروریست ، تن فروشی ، تنب بزرگ ، تنب کوچک ، ایران باستان ، ایرانی ، باغداری ، ببرمازندران ، برنجهای آلوده ، بزگراه تهران-شمال ، بهشهر ، بی بی سی ، بیانی ، پول سیاه ، .معانی فارسی لغات عربی دبیرستان . ، آثار فرهنگی ، آذربایجان ، آهن ، ابو موسی ، احمدی نژاد ، ارگانهای دولتی ، اروندرود ، استرابن ، استعمار ، اسلام ، اسلام و ایران ، اشکانیان ، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ، کارشناسی ارشد تاریخ ، کتیبه ی بیستون ، کرمان ، کروبی ، فوتبال ، اقتصاد ، صنعت چوب ، صیانت از جنگلها ، طبری ، عرب ، عربی ، علوم سیاسی ، فارسی ، فتنه ، فحشا ، فرح دیبا ، سنتو ، سیاست و اقتصاد ، سیاسی ، سیستمهای حکومتی ، شورش ، انتخابات ، انقلاب اسلامی ایران ، انقلاب سفید ، انگلیس ، اوباش و اراذل ، دانشگاه ، دختران ، دختران ایرانی ، دروغ ، دریای عمان ، دریای فارس ، دشمن ، رضایی ، زبان ، زبان فارسی ، زرین کوب ، زمین خواری ، سادات ، کشاورزی ، کشتی ، کشورهای عربی ، کمبریج ، کنکور ، کودتای 28مرداد ، گویش مازندرانی ، مادها ، مسلمان ، مصر ، مغول ، منابع ، منابع کارشناسی ارشد ، نظامی ، مازندرانی ، مازیار ، مالیات ، مرکبات ، هوتو ، یونان ، هخامنشی ، هاشمی ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :0
بازدید دیروز :37
کل بازدید :279462
تعداد کل یاداشته ها : 69
103/1/10
12:21 ص

با سلام خدمت همه مخاطبین گرامی. پیش از اینکه این مطلب رو بخونید باید عرض کنم که نویسنده مقاله دوستم آقای محمدمهدی سلیمی، جوانترین دانشجوی دکترای استان مازندران و یکی از جوانترینهای کشوره که من با اجازش مقاله رو خلاصه کردم. پاینده باشید.

میرزابراهیم خلیفه سلطان

میرزاابراهیم خلیفه‌سلطان از علمای شیعی نیم? دوم قرن یازده هجری و فرزند عالم مشهور شیعی، سلطان‌العلمای مازندرانی است. پدرش علاءالدین حسین فرزند رفیع‌الدین محمد مرعشی حسینی، به «سلطان‌العلما» و «خلیفه‌سلطان» معروف بود و به دلیل وزارت اعظم دو پادشاه صفوی و نیز تسلط علمی‌اش از نامداران قرن یازدهم هجری است.

تبار و نسب خلیفه‌سلطان از جانب پدر به بنیان‌گذار حکومت مرعشیان «میرقوام‌الدین‌ مرعشی» معروف به میربزرگ (م781 ه.ق) می‌رسد که شهرت فراوان ایشان باعث شده نسل پس از ایشان را به نام مرعشی بشناسند (فلسفی، 1391: 313). نسب میرزاابراهیم با 30 واسطه به حضرت امام سجاد (علیه‌السلام) می‌رسد؛ نویسند? ریاض‌العلما نام هر 30 واسطه را ذکر کرده است که در میان آنان و پس از میربزرگ، سه تن از حاکمان محلی ساری دیده می‌شوند. اما در نسب‌نامه‌ای که مرحوم آیت‌الله مرعشی نجفی استخراج کرد، نام پنج تن از حاکمان ساری آمده است (دانش‌پژوه، 1347: 98).

پدربزرگ میرزاابراهیم، میرزا‌محمد رفیع‌الدین خلیفه، دیرزمانی و تا آخر عمر در دربار شاه عباس اول مقام صدارت داشت. مادربزرگ وی نیز از خاندان سادات شهرستان (یا شارستان، نام محلی در اصفهان) بود (مدرس تبریزی، 1369: 3/69؛ موسوی خوانساری، بی‌تا: 2/346). پدرش سلطان‌العلما نیز از بزرگان نام‌آور تاریخ فقه شیعه است و حاشی? وی بر معالم‌الصول هنوز جزء سه حاشی? برتر و معروف این کتاب به شمار می‌رود. نیز در دو دورة هفت و هشت ساله، وزارت اعظم شاه عباس اول، شاه‌ صفی و شاه عباس دوم را بر عهده داشت. این که پدران وی از چه سالی در اصفهان رحل اقامت افکندند، به روشنی معلوم نیست، اما با توجه به رخدادهای پیش از سقوط سلسل? مرعشیان در مازندران، جد اعلای او نظام‌الدین علی برای در امان ‌ماندن از آسیب درگیری‌های درون خاندانی به اصفهان مهاجرت کرد (دانش‌پژوه، 1347: 98).

میرزاابراهیم در سال 1038 قمری دیده به جهان گشود. مادرش آمنه بیگم دختر شاه عباس اول بود و پدرش در آن روزگار وزیر اعظم. اما به دلیل بدگمانی شاه‌ صفی اول به پدرش، وقتی سه سال داشت، او و سه برادرش را به دستور شاه‌ صفی کور کردند. دربار? این حادثه در ادامه بیشتر توضیح خواهیم داد. اما این بزرگ مرد با وجود نابینایی از علما و محققان شاخص عصر خود بود و در علوم مختلف از جمله فقه و اصول و رجال و علوم غریبه تسلطی فوق‌العاده داشت. در تکمل? امل‌الآمل چنین آمده که «میرزاابراهیم مذکور فاضل و محقق و ماهر متقن و متتبع کتاب و دفاتر بود... میرزای مذکور با آن‌که از سه سالگی اعمی (نابینا) شده بود، اما با وجود عدم بصر بر تمام اصحاب نظر و ارباب بصر فائق شده بود و گوی سبقت از امثال و اقران می‌ربود». در همین کتاب حکایتی از زندگی ایشان نقل شده که از تسلط فوق‌العاد? علمی ایشان خبر می‌دهد (کشمیری، 1387: 251).

از میرزاابراهیم چند اثر علمی برجای مانده، از جمله حاشیه بر کتاب‌های الروضة البهیه و مدارک الاحکام، که هر دو کتاب از مهم‌ترین کتاب‌های فقهی آن عصر و روزگار بودند.

گرچه کلمات تاریخ‌نویسان در این مورد بسیار مشوش است، اما گفته‌اند وزیر دربار شاه‌ صفی ‌دوم هم بود (مدرس تبریزی، 1369: 3/57؛ طاهری شهاب، 1381: 192). اگر این موضوع حقیقت داشته باشد، نشان دهند? قرب و نزدیکی او به دربار صفوی است.

میرز‌اابراهیم در سال 1098 قمری در 60 سالگی دارفانی را وداع گفت. مدفن او در روستای حمید‌آباد ساری واقع شده و امروزه به نام امامزاده ابراهیم خلیفه‌سلطان زیارتگاه مردم است (فقیه، 1389: 296). از آن‌جا که مدفن میرزا‌ابراهیم در روستای حمید‌آباد ساری است، ممکن است این پرسش مطرح شود که مگر ایشان زمانی در پایتخت وزیر دربار نبود، پس در ساری چه می‌کرد؟ احتمال آن که به دلیل فشار تعصبات مذهبی دربار، وی ناچار به هجرت به مازندران شده باشد کم نیست. در آن سال‌ها بسیاری از دانشمندان و شاعران و فرهیختگان حتی به کشور هند مهاجرت می‌کردند. فضای حاکم بر دربار کشور و مدارس و محافل علمی قطعاً نمی‌توانست جایگاه مناسبی برای دانشمندی عقل‌گرا همانند میرزاابراهیم باشد. علت و زمینه‌های این فضا را باید در مجالی دیگر به بحث نشست. حدس می‌زنیم شاید وی برای سرکشی به املاک اجدادی به ساری آمده بود. مگر ادعا شود میرزا‌ابراهیم والی فرح‌آباد بود که برای این ادعا سندی در دست نیست.مرتضی پسر وی نیز که از ناموران معاصر نویسند? ریاض العلما بود، در ساری سکونت داشت (افندی، 1389: 5/332).

 

 

ماجرای جنایت شاه‌ صفی

بالاترین مقام درباری ایران در عصر صفوی، وزارت اعظم بود. در دور? سلطنت شاه عباس، هفت شخصیت مهم سیاسی به مقام وزیر اعظم رسیدند. هفتمین و واپسین وزیر که تا مرگ شاه در 1038 ه.ق و پس از آن تا 1041 بر مسند وزارت تکیه زده بود، سلطان‌العلما خلیفه‌سلطان بود که پس از مرگ سلمان‌خان استاجلو در سال 1033 به مهم‌ترین جایگاه کشور پس از شاه دست‌یافت (فلسفی، 1391: 1249).

هنگامی که شاه عباس پس از چهل و دو سال سلطنت، در روز جمعه 24 جمادی الاول 1037 در کاخ تابستانی‌اش در اشرف (بهشهر) این دنیا را ترک کرد، پسری در خانواده‌اش نداشت تا جانشین وی شود. به همین جهت سلطان‌العلما به عنوان رئیس شورای سلطنت و عیسی‌خان قورچی‌باشی (بزرگِ طوایف قزلباش) در روز 25 جمادی‌ اول 1037 در کاخ اشرف مازندران، سام‌میرزا (شاه‌ صفی) را به‌عنوان شاه جدید معرفی کردند (نژاد اکبری، 1388: 214). برخلاف شاه عباس که احترام ظاهری علمای دین را حفظ می‌کرد، شاه‌ صفی در فکر نگه‌داشتن اقتدار حکومتش و نابودی اشخاصی بود که احتمال می‌داد برای سرنگونی وی دسیسه کنند، حتی اگر همانند سلطان‌العلمای مازندرانی از مجتهدان و دانشمندان نامدار باشند. شهرت شاه‌ صفی به بی‌مبالاتی در می‌خوارگی، کشتن مخالفان حتی آنان که در زندان محبوس بودند، دستور به قتل امام‌قلی‌خان (فاتح هرمز و قهرمان نبرد با پرتغالیان) و...، تنها گوشه‌هایی از 15 سال حکومت این پادشاه بدنام است (صفت‌گل، 1388: 72).

سست اعتقادی، بدگمانی و کین? شاه‌ صفی از اطرافیان پدرش، سرانجام وی را برآن داشت تا دست به جنایتی هولناک بزند. شاه‌ صفی در شب 27 رجب 1041 دستور داد عیسی قورچی‌باشی را که از بزرگ‌ترین ملازمان و وفاداران و داماد پدربزرگش بود، به همراه سه پسرش سر بریدند و در همان مجلس، پسران خلیفه‌سلطان را در برابر چشمان پدر و مادرشان کور کردند. پسران تنی چند از دیگر مقربان پیشین را که شاه‌ صفی گمان می‌کرد برای بقای سلطنت خطرساز هستند نیز گردن زدند. در همان شب، خلیفه‌سلطان معزول اعلام شد و مقام وزارت به میرزاابوطالب خان رسید که در عصر شاه عباس به دلیل افراط در شراب‌خواری و مصاحبت با مخالفان شاه معزول شده بود. او هم دو سال بعد به دستور شاه‌ صفی کشته شد (فلسفی، 1391: 313).

نویسند? کتاب تذکر? مآثر‌الباقریه از ریاض‌العلما نقل می‌کند که علت عزل سلطان‌العلما از صدارت، اعتراض ایشان به رفتارهای سفیهان? شاه‌ صفی بود (وفا‌ زواره‌ای، 1385: 1/327). تذکره‌نویس معروف عصر صفوی محمدطاهر نصرآبادی نیز علت عزل خلیفه‌سلطان را سعایت بدگویان می‌داند (نصرآبادی، 1342: 16). پس از این حادثه خلیفه‌سلطان به قم تبعید شد و دو سال (و به نقلی تا پیش از 1050) در قم به تحقیق و تألیف پرداخت (البته وی بعداً در عصر شاه عباس دوم دوباره به مقام وزارت اعظم رسید و تا 1064 که از دنیا رفت، به این مسند اشتغال داشت).

این حادث? تلخ در زندگی میرزاابراهیم وقفه ایجاد نکرد. وی با مشقت بسیار و از راهی که متأسفانه بر ما نامعلوم مانده، به تحصیل علوم دینی پرداخت. برادران وی که آن‌ها نیز قربانی این جنایت شده بودند، همانند وی از کسب دانش غافل نماندند و آن‌ها نیز هم‌چون ستاره‌ای در آسمان تاریخ خاندان مرعشی می‌درخشند. میرزاعبدالله افندی در شرح احوال میرزالطف‌الله حسینی خلیفه‌سلطانی، برای نسل به یادگار مانده از خلیفه‌سلطان تعبیر «خان? بزرگواری و پارسائی» را به‌کار می‌برد. به راستی رونق علوم اسلامی در نسل پس از این بزرگ‌مرد تحسین برانگیز است (افندی، 1390: 4/521).

دیگر برادران میرزاابراهیم نیز از نامداران اصفهان بودند. میرزا سید حسن جد خاندان خلیفه‌سلطانی در اصفهان است، فرزند او میرزامحمدباقر از رجال نامدار دربار صفوی بود. میرزاعلی به تدریس اشتغال داشت و استاد برادر خود میرزارفیع‌الدین بود. میرزامحمد رفیع‌الدین نیز از دانشوران علم فقه و حدیث بود و هم‌چون برادران مقام اجتهاد را از پدر تقلید کرد. پسر او میرزافتح‌الله نیز دانشوری نویسنده در فقه و حکمت اسلامی بود. جمعی از بزرگان این خاندان در امام‌زاده «سِتّی فاطمه» (ستی=سیدی=بانوی من) در محل? چهارسوق اصفهان مدفونند (همان: 2/78).

 

 

منابع

1- آصف فکرت، محمد (1373)، مصنفات الشیعه، ترجمه و تلخیص الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 2، مشهد: آستان قدس رضوی.

2- استرآبادی، سید حسن بن مرتضی (بی‌تا)، از شیخ صفی تا شاه‌ صفی، تهران: علمی.

3- افندی اصفهانی، میرزاعبدالله (1390)، ریاض‌العلما و حیاض الفضلا، ترجمه محمد باقر ساعدی، ج 2، چ 2، مشهد: آستان قدس رضوی.

4- حر عاملی، شیخ محمد (بی‌تا)، امل الآمل، با حاشی? افندی، قم: کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی.

5- سبحانی، جعفر (1376)، موسوع? طبقات فقها، قم: موسس? امام صادق علیه‌السلام.

6- سیوری، راجر (1379)، ایران عصر صفوی، ترجم? کامبیز عزیزی، چ 8 ،تهران: مرکز.

7- صفت‌گل، منصور (1388)، فراز و فرود صفویان، تهران: کانون اندیشه جوان.

8- ـــــــــــــــــ (1381)، ساختار نهاد و اندیش? دینی در ایران عصر صفوی، تهران: رسا.

9- طاهری شهاب، سید محمد (1381)، تاریخ ادبیات مازندران، به کوشش و تصحیح زین‌العابدین درگاهی، تهران: رسانش.

10- فقیه بحرالعلوم، محمد مهدی (1389)، تاریخ تشیع و مزارات ساری، قم: وثوق.

11- فلسفی، نصرالله (1391)، زندگانی شاه عباس اول، تهران: نگاه.

12- کشمیری، محمدعلی (1387)، نجوم السما فی تراجم العلما، تصحیح میرهاشم محدث، چ 2، تهران: شرکت چاپ و نشر بین‌الملل.

13- موسس? دایره‌المعارف فقه اسلامی، مجل? فقه اهل بیت، قم، زمستان 1388، ش 60، 134

14- مدرس تبریزی، محمد علی (1369)، ریحانه الادب، چ 3، تهران: کتاب‌فروشی خیام.

15- موسوی خوانساری، میرزا محمدباقر (بی‌تا)، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، ج 3، قم: اسماعیلیان.

16- نژاد‌اکبری، مریم (1388)، شاه عباس کبیر، چ2، تهران: نشر کتاب پارسه.

17- نصرآبادی، محمدطاهر (1342)، تذکر? نصرآبادی، با تصحیح وحید دستگردی، تهران: کتاب‌فروشی فروغی.

18- وفا‌زواره‌ای، محمدعلی (1385)، تذکره مآثر‌الباقریه، محقق حسین مسجدی، اصفهان: سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان.


93/8/21::: 10:6 ص
نظر()