سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خوشا کسى که معاد را به یاد آورد ، و براى حساب کار کرد ، و به گذران روز قناعت نمود ، و از خدا راضى بود . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
مازندران ، ایران ، خلیج فارس ، نفت ، هاشمی رفسنجانی ، هخامنشیان ، مسئولین ، کسروی ، داریوش ، امارات متحده عربی ، ساری ، ساسانیان ، صفوی ، اعراب ، فساد ، قاجار ، تاریخ ، تاریخ اسلام ، تاریخ ایران ، تاریخ مشروطه ، تنگه هرمز ، جزایرخلیج فارس ، جمهوری اسلامی ، جنگل خوران ، جنگلهای شمال ، حکومت مذهبی ، حکومت ملی ، خانمها ، تخریب محیط زیست ، تروریست ، تن فروشی ، تنب بزرگ ، تنب کوچک ، ایران باستان ، ایرانی ، باغداری ، ببرمازندران ، برنجهای آلوده ، بزگراه تهران-شمال ، بهشهر ، بی بی سی ، بیانی ، پول سیاه ، .معانی فارسی لغات عربی دبیرستان . ، آثار فرهنگی ، آذربایجان ، آهن ، ابو موسی ، احمدی نژاد ، ارگانهای دولتی ، اروندرود ، استرابن ، استعمار ، اسلام ، اسلام و ایران ، اشکانیان ، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ، کارشناسی ارشد تاریخ ، کتیبه ی بیستون ، کرمان ، کروبی ، فوتبال ، اقتصاد ، صنعت چوب ، صیانت از جنگلها ، طبری ، عرب ، عربی ، علوم سیاسی ، فارسی ، فتنه ، فحشا ، فرح دیبا ، سنتو ، سیاست و اقتصاد ، سیاسی ، سیستمهای حکومتی ، شورش ، انتخابات ، انقلاب اسلامی ایران ، انقلاب سفید ، انگلیس ، اوباش و اراذل ، دانشگاه ، دختران ، دختران ایرانی ، دروغ ، دریای عمان ، دریای فارس ، دشمن ، رضایی ، زبان ، زبان فارسی ، زرین کوب ، زمین خواری ، سادات ، کشاورزی ، کشتی ، کشورهای عربی ، کمبریج ، کنکور ، کودتای 28مرداد ، گویش مازندرانی ، مادها ، مسلمان ، مصر ، مغول ، منابع ، منابع کارشناسی ارشد ، نظامی ، مازندرانی ، مازیار ، مالیات ، مرکبات ، هوتو ، یونان ، هخامنشی ، هاشمی ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :12
بازدید دیروز :23
کل بازدید :279788
تعداد کل یاداشته ها : 69
103/1/31
7:3 ص

چندی پیش در یکی از روزنامه­های کثیرالانتشار کشور خبری درج شده بود مبنی بر اینکه سریال یا هجونامه­ای به نام پایتخت 2 یعنی سری دوم سریال سبک و سخیف پایتخت که در آن مازندرانی ها به سخره گرفته شدند در شهرستان شیرگاه در حال ساخت است و قرار است در روزهای نوروز از شبکه­ی یک سیما پخش شود. چند روز پیش هم در شبکه­ی تبرستان (شبکه­ی محلی مازندران) زمانی که مجری با کارگردان این به اصطلاح سریال مصاحبه کرد ایشان به سخنرانی پرداخته و از میهمان­نوازی مازنی­ها سخن گفت و اینکه مردم مازندران بسیار خون­گرم هستند و... یعنی همان هندوانه­هایی که سال­هاست پایتخت نشین­ها زیر بغل مازندرانی­ها می­گذارند تا املاک و زمین­هایشان را غارت کنند.

    نمی­دانم در چند سال اخیر این حمله به فرهنگ و زبان مازندرانی چرا و از کجا سرچشمه می­گیرد و چرا رسانه­ها و به خصوص رسانه­ی ملی با حجمی وسیع در حال تخریب و تمسخر مازندرانی­هاست؟ تأسف بارتر اینکه حتی در برنامه­های کودکان و نوجوانان مانند عموپورنگ هم لهجه و شخصیت مازندرانی تمسخر می­شود. شاید خوانندگان گرامی با خواندن این مطالب تصور کنند که نگارنده­ی این سطور هنوز در دوران قرون وسطی زندگی می­کند که به قومیت خود تعصب بیجا دارد و شاید بگویند که همه ایرانی و مسلمانیم و ایرانی و مسلمان بودن اهمیت دارد نه قومیت. باید اذعان کنم که شرایط استان مازندران با دیگر استان­ها متفاوت است چرا که تنها منطقه­ی کشور است که در عصر باستان در مقابل اسکندر مقدونی و در اوایل دوران اسلامی در مقابل اعراب ایستادگی کرد و از این جهت یگانه پاسدار فرهنگ ایران باستان است و از سوی دیگر در عصر اسلامی اولین تشکیل دهنده­ی دولت شیعی و نخستین مبلغ شیعه­ی دوازده امامی در جهان اسلام بوده است و از معدود مناطق کشور است که دردوران معاصر دنباله­ی زبان فارسی دوران ساسانیان را تکلم می کنند که این اقدامات بی­شک برای هر مازندرانی و ایرانی جای افتخار است عزیزان خواننده با رجوع به منابع تاریخی قطعاً به سخنان بنده صحه خواهند گذاشت حال با این همه جای سؤال و شگفتی است که این همه هجمه به فرهنگ و زبان و لهجه­ی مازندرانی­ها به چه علت است؟

موضوع از جایی شروع شد که چند سال پیش فردی به اصطلاح هنرمند!!!! از صدا و سیما به نام حسین رفیعی -همان شخصی که به خود اجازه می دهد به هر شخصی توهین کند- به مدت یک ماه میهمان صدا و سیمای مرکز مازندران بود و از میهمان­ نوازی مازنی­ها به نحو احسن استفاده کرد و پس از آموختن لهجه­ ی مردم این استان و پس از بازگشت به تهران، حرمت نمک مازندرانی­ها را نگه داشته شروع به تمسخر مازندرانی­ها نمود و این عمل زشت از آن زمان آغاز شد. پس از آن هجونامه­ی (سریال) پایتخت تولید و از رسانه­ی ملی پخش شد و تا جایی که ممکن بود مازندرانی­ها مورد تمسخر قرار گرفتند و اکنون نیز سری دوم آن در حال ساخت است. به راستی در مورد کدام یک از قومیت­های مازندرانی و آن هم به قصد تمسخر و هجو و هزل دو سری سریال ساخته می­شود؟ آیا مازندرانی ایران دوست و مذهبی و پایبند به اصول جمهوری اسلامی که فقط به خاطر مهربانی و بصیرت اعتراض نمی­کند باید به سخریه گرفته شود؟ چرا پایتخت­نشین­های عزیز به خود این اجازه را می­دهند و رسانه­ی ملی هم در همین راستا حرکت می کند؟ چرا باید اقوام ایرانی از آذری و گیلانی تا لر و قزوینی و بلوچ و مازنی و... توسط پایتخت­نشین­ها مسخره شوند و پایتخت­نشین­ها افرادی با فرهنگ، دانا و همه چیز فهم و... معرفی گردند؟ سابقاً می­گفتیم کار کار انگلیسی­هاست که می­خواهند بین اقوام ایرانی تفرقه بیندازند اما در حال حاضر کار کار کیست؟ چرا رسانه­ی ملی تبدیل به تبلیغ فرهنگ پایتخت شده؟ چرا در رسانه­ی ملی هر زمان خواسته شود یک نفر شهرستانی نمایش داده شود از هنرمندانی استفاده می­گردد که طیف طنز در کارهایشان است و با لهجه طوری صحبت می­کنند که تمسخر به اقوام شود اما وقتی که خواسته شود که یک تهرانی معرفی گردد نقش آن به داریوش ارجمند با آن  لهجه­ی خاص داده می­شود؟ آیا به راستی لهجه­ی مردم تهران همان لهجه­ی آقای ارجمند در سریال­هاست؟ پیشاپیش خدمت هموطنان عرض می­کنم زمانی که در نوروز این به اصطلاح سریال در حال پخش است به شخصیت دختر تهرانی که احتمالاً نقش آن را خانم لیندا کیانی بازی خواهد کرد بنگرید که در این هجونامه سنبل یک تهرانی است و با دیگر زنان شهرستانی سریال مقایسه کنید.

 شاید برخی از عزیزان بگویند که ای آقا چقدر سختگیرید؟ جنبه­ی شوخی داشته باشید و .... که اخیراً نیز از این حرف­ها زیاد شنیده می­شود. سوال منِ مازندرانی و عزیزان لر و آذری، قزوینی و گیلانی، آبادانی و اصفهانی و... این است که آیا واقعاً به این جوک­های توهین­آمیزی که از پایتخت به دیگر نقاط منتشر می­شود می توان نام شوخی نهاد؟ آیا سزاوار است ما هم لهجه­ی نرم و ناز و دخترانه­ی عزیزان تهرانی را به سخره بگیریم و همان توهین­هایی که به شهرستانی­ها می­شود به استناد آمار و مستند نثار عزیزان پایتخت­نشین بنماییم؟

اما موضوع این است که ما شهرستانی­ها و به خصوص مازنی­ها به سازی که سالها پیش انگلیسی­ها در طرح تفرقه­اندازی کوک کردند آن­گونه که بعضی­ها می­رقصند نمی رقصیم.

بد نیست در اینجا گله­ای از جناب آقای ضرغامی نیز بنماییم: جناب آقای ضرغامی بنده به نمایندگی بسیاری از جوانان مازندرانی از جنابعالی ناراحت و رنجیده خاطریم و شما می بایست به عنوان فردی که اجازه­ی پخش چنین توهین­هایی را داده­اید در محضر خداوند پاسخگوی دل­های شکسته­ی ما باشید.آقای ضرغامی چرا عملکرد مثبت خویش را با پخش چنین سریال­های ناپخته و توهین­آمیزی زیر سوال می­برید؟ چرا دست به تحریک و تمسخر قومیت­ها می زنید؟ متوجه باشید که کاری نکنید که شما هم جزء آن خواصی شوید که مقام معظم رهبری شما را هم نصیحت بفرمایند.

واما مسئولین و نمایندگان و فرهیختگان استان مازندران و به خصوص شخص استاندار در اینجا روی سخنم با شما نیز هست: آقای استاندار محترم آیا به گمان خویش با حضور در سر صحنه­ی هجونامه­ی پایتخت 2 و عکس انداختن با عوامل آن کار فرهنگی کرده اید؟ آیا کار فرهنگی دیگری نبود که برای آن وقت بگذارید؟ این­که مرکز استان و بسیار از شهرهای مازندران فاقد موزه­اند جزء دغدغه­های فرهنگی محسوب نمی­شود؟ اینکه کتابخانه­های استان به اندازه­ی کافی غنی نبوده و در شأن استان نیستند کار و دغدغه­ی فرهنگی نیست؟ این که برخی از برج­های تاریخی مازندران از جمله برج گلما و یا شاطرگنبد و... در حال تخریب است در راستای فعالیت­های فرهنگی نیست؟ بگذریم....

این حرف ها نه تنها در دل من بلکه حرف دل بسیاری از مازندرانی­هاست که چند سالی است توسط برخی از آقایان پایتخت­نشین سوژه­ی خنده شده­اند، حرف دل مردمی است که مانند دیگر استان­ها به نظام جمهموری اسلامی، دین مبین اسلام ، ولایت فقیه و میهن پرستی صادقانه پایبند هستند اما با این حال به سخریه گرفته می­شوند و خود نمی دانند به چه جرمی و چرا؟­

این حرف دل مردم مازندران را هم می­گویم که نوروز سال 92 به علت پخش هجونامه ­پایتخت 2 از رسانه­ی ملی عید به کام بسیاری از مازنی ها تلخ خواهد بود. این را هم به عزیزان هموطن بگویم که این به اصطلاح سریالی را که مشاهده خواهند کرد دروغی بیش نیست و فرهنگ مازندران غنی تر از آن چیزی است که پایتخت­نشین­ها در هجونامه­ی پایتخت 2 پخش خواهند کرد. از شما هموطنان گرامی می­خواهم هر بار که به مازندران سفر کردید علاوه بر استفاده از جنگل و دریا سری هم به اماکن پیش از تاریخی، باستانی و تاریخی این استان نیز بزنید تا دروغگویی برخی از آقایان و علت نوشتن این سطور را متوجه شوید.     

     


91/12/5::: 2:57 ع
نظر()